واي خدا چه كيفي مي داد توي هواي خنك، صداي بارون، بوي بارون وای میفهمی چقدر شیرینه.. چی میشود بارون بودم،میپریدم رو صورت سُر میخوردم پایین،یا که بالا،رو ابروهای کمون ترت چی میشد بارون بودم،بی اجازه روی لبات رنگ می کردم خودمو،احساس می کردم نفست چی میشد بارون بودم ،یک هو میرفتم تو لباست که با اون گرمای تنت،نفوذ میکردم به دلت ................ این چه حسیه ؟ انگار بهش معتادم اخه این کیه؟ که دلمو به جز اون به کسی ندادم واسم عجیبه انقدر وابستم منی که چشمامو همیشه رو همه میبستم ای ای عاشقشم ای ای دیونشم حتی یه لحظه دیگه از اون دور نمیشم |
About
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|